ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم
ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم

31

وارد بازی خطرناکی شدم! عشق!
برای من عشق تنها یک نام داشت!
چطور اسم دیگری رو جایگزینش بکنم؟ در مورد اون قضیه فرق میکرد. پذیرفته بودم که دوستش دارم و اون در ازاش عاشقمه و همین کافیه. ولی حالا میدونم که کافی نیست. برای من رابطه در شرایطی که تنها و تنها من عاشق باشم بیشتر رابطه ست تا رابطه ای که من عاشق نباشم و طرفم دیوانه وار عاشقم باشه!

بازی خطرناکیه! یعنی همینطوریه که فکر میکنه؟ تنها یکبار عاشق شدم و هرگز به اندازه ی "10" عاشق نخواهم بود؟ چی میشه اگر دیگه تا اون میزان احساس نپرم؟!