ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم
ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم

57

بالاخره که این دوران لعنتی نوشتن تموم میشه!

56

یه روزنه ای از نور میبینم. ولی تا بهش برسم هنوز کلی راهه. خسته م. این مدرک دکتری ازم عمر گرفت...