ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم
ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم

46

هنوزم درمونده م و از همه ی کارها عقب. ولی اقلا دانشگاه اومدن  یه فرمتی به زندگیم داده و سیاهی دورمو کمتر کرده. 

45

احساس میکنم اون دورانی که گریه میکردم زندگی خیلی سبک تر بود. گریه م نمیاد دیگه...فقط تپش قلب...فقط اضطراب...