ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم
ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم

57

با گرگ جلسه داشتم...از دوباره بهم یاداوری کرد پروگرمی که توشی شیمیه نه مهندسی شیمی...پس باید شیمی بلد بشی...اون سمیناره هم فیلم کردن به سلامتی از دوباره باید بدم...
خسته م...میترسم...نمیخوام به روی خودم بیارم ولی پنیک کردم...اگه هیچوقت یاد نگیرم این چیز میزای شیمی رو که میگه چی؟!


56

این سمیناره رو دادم رفت ولی حیثیت بر ترین ارایه ی عمرم شد!

امیدوارم فیل نکنن که حال ندارم این مسخره بازی رو دوباره از سر بگذرونم...خیلی حالم از خودم بهم میخوره! این دپارتمان شیمی منو به فنا داده. دایم حس احمق بودن دارم.

----

امروز عزمم رو جزم کردم که کارای این پاسپورتو انجام بدم بره. رفتم عکس باحجاب گرفتم. یعنی زشتتتتت شدما! ولی به درک. حاضر نبودم واسه عکس باحجاب چیتان پیتان کنم...
البته بازم کارام امروز به سرانجام نمیرسه چون این سامانه کوفتی رو ثبت نام کردم باید وایسم تا جوابمو بدن...در نتیجه یه هفته دیگه هم اقلا علافی دارم تا بتونم پستش کنم.

----

باید یه ایمیل بزنم ببینم ممکنه اواردهامو یک ترم بیشتر تمدید کنن...اونم که از بس از خودم خجالت میکشم دستم نمیره به ایمیل دادن...

لعنت به این زندگی آکادمیک!

پ.ن. اضافه کنم که 45.80 رو رو ترازو دیدم...