ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم
ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

ز غوغای جهان فارغ، در خفا منم

می نویسم آنجا که نه محرمی بخواندم، نه نامحرمی شناسدم

15

ناراحتی م بی اندازه ست. این خونه و آدمهاش طوری منو پس میزنن که انتظارم نه برای ماه و هفته و روز، که برای هر ثانیه ست. فقط میخوام تموم بشه. هر چه سریعتر بگذره و پام برسه به هواپیما. سالهاست برای این راه نجات صبوری کردم. اگه از دستم بره توان دوباره ایستادن و مبارزه کردن برای هیچ چیزی رو ندارم...

فقط تموم بشه و برم. اونقدر برم که هیچوقت برنگردم. برم و تا جای ممکن ازین سرزمین، ازین خونه و آدمهاش و رفتارشون و طرز فکرشون و نیش زدنهاشون خلاص بشم.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.